مامان ملیکا و دوقلوها
ملیکا جون مامانو ببخش که این همه وقت برات چیزی ننوشتم اخه خیلی درگیرم البته هردو درگیریم با اومدن این داداش های شیطونت دیگه وقتی برای نوشتن ندارم وگرنه اتفاق های زیادی افتاده که بخوام بنویسم یه طومار میشه ولی این روزها خیلی خوشحالم که تو رو دارم اخه خیلی کمک حال مامانی ان شاالله داداشهات بزرگ میشن جبران میکنن
نویسنده :
بهار
23:08