مليكامليكا، تا این لحظه: 19 سال و 4 روز سن داره
محمد حسن و امیر حسنمحمد حسن و امیر حسن، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

ملیکا جون (شروع زندگی جدید مامان و بابا)

زمان

1391/9/20 15:15
نویسنده : بهار
660 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

انگار دنبال ساعت كردن تا صبح ميشه زودي شب ميشه همين جور كه پول ها بي بركت شده انگار زمان هم بي بركت شده از اول هفته تا آخر هفته از اين ماه به اون ماه از اين سال به اون سال

 

نمي فهميم پنج شنبه جمعه ها چه جوري ميگذره

 

يادمه بچه كه بوديم مامانم هر هفته ما رو يه جايي مي‌برد يا مهموني خونه مادر بزرگم يا پارك

هر هفته يه پارك مي رفتيم كه برامون تنوع داشته باشه!!! تازه خودش هم تك و تنها بدون وسيله 5 تا بچه‌ي قد و نيم قد رو مي‌برد .. كلي بهمون خوش مي‌گذشت

 

يادمه وقتي هوا سرد مي‌شد و ديگه نمي‌شد زياد پارك بريم يه امامزاده اي بود كه تقريبا نزديك بود

مي رفتيم اونجا خيلي باصفا بود ......  تو خونه نمي مونديم

خلاصه الان كه فكر مي كنم با اين كه بچه هاي الان همه چي دارن ولي انگار هيچي ندارن ، ما بچه هاي خيلي شادتري بوديم

 

ولي ما چي

 

فكر كنم مليكا جون آخرين باري كه پارك رفتي همون شهريور بوده تازه اونم پاركي كه سر راهمونه ....

قدیما بيشتر وقت ما به بازي كردن مي‌گذشت

 

البته مادر ما خانه دار بود و الان وقت بيشتر ما رو كار بيرون پر كرده

 

من و بابا فقط بلديم تو رو از اين كلاس به او كلاس ببريم كلاس زبان، كلاس نقاشي، كانون قلم چي

 

 

 كلاس نقاشي ترم پاييزت تموم شده ولي زمستون ثبت نامت نمي‌كنم آخه يه كم سخته و خودت هم خسته ميشي با اين كه خيلي دوست داري بري

 

كلاس كانون زبان هم دو ترمت تموم شده و سوم بهمن ماه ترم جديدت شروع ميشه خيلي پيشرفتت خوب بوده و به زبان هم خيلي علاقه داري...

 

كانون قلم چي هم كه ماهي يك بار آزمون داره البته آزمون ماه قبل تب و دل درد داشتي كه نشد بريم ...

 

كتاب هاي كاري هم كه كانون قلم چي داده حل مي كني و كلا زياد وقت گير نيست

 

پشتيبانت هم زنگ ميزنه و جوياي درس و مشقت ميشه ............ هرچند بابا با ثبت نامت تو قلم چي زياد موافق نبود ولي به نظر من خوبه همين كه ماهي يك بار آزمون ميدي و حتما بايد كتاب هاي كارت رو انجام بدي خيلي خوبه

 

پارسال اصلا هيچ نوع كتاب كاري رو انجام نمي دادي و مي گفتي اينها درس و مشق من نيست ولي امسال به هواي پشتيبانت مجبوري حل كني ...........

 

عزيزم ببخش كه كلي اتفاق افتاده ولي من حوصله نوشتنش رو ندارم ............

 

موفق باشي گل مامان

این هم یه عکس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

محمد گیان
25 آذر 91 15:07
سلام خوبیییییییییییییین ماشالله ملیکا جون چه خانمی شده الحق که دوران بچگیهای ما خیلی بهتر از الان بود خواهر برادر ولی آلان چی تک فرزندی محمد ما که از تنهای دیونه شده
مامان رادمان
26 دی 91 18:27
بار جان واقعاً راست میگی بچه های ما از بچگیشون چی می فهمن ؟ خوش به حال ملیکا جون که کلاسهای مختلف میره رادمان چون هیچ کلاسی غیر از مدرسه نمیره وقتش آزادتره و با دخترخاله هاش به بازی و تماشای تلویثزیون میگذره خیلی دلم می خواد روزای شادی رو بگذرونه و از بچگیش نهایت استفاده رو کنه موفق باشی خوشگل خانم