قصد ازدواج
ملیکا جون وقتی بزرگ بشی و این مطلبو بخونی فکر کنم خیلی خنده ات بگیره
جمعه خونه مامان اکی (اکرم) بودیم.
من و فرناز (دختر خاله ملیکا) درباره آینده و رشته تحصیلی فرناز با هم صحبت می کردیم و به من می گفت خاله نمی دونم دبیرستان چه رشته ای رو انتخاب کنم
و من هم راهنمایی اش می کردم و میگفتم اگه قصد داری مهندسی بخونی باید رشته ریاضی رو انتخاب کنی و اگه پزشکی می خوای بخونی باید رشته تجربی رو انتخاب کنی و خلاصه از این جور حرف ها
ملیکا که داشت تلویزیون نگاه می کرد:
یک دفعه پرید وسط حرف ما و گفت :
فرناز من که بزرگ بشم قصدم ازدواجه!!!!!!!!!!!!!!
من که مخم هنگ کرده بود از این حرف ملیکا
و فرناز هم بعد از کلی خنده به من گفت:
خاله این مدت ملیکا رو زیاد عروسی بردی بچه جو گیر شده
راست میگه فرناز (یه مدته توی فامیل زیاد عروسی رفتیم)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی