زمان
انگار دنبال ساعت كردن تا صبح ميشه زودي شب ميشه همين جور كه پول ها بي بركت شده انگار زمان هم بي بركت شده از اول هفته تا آخر هفته از اين ماه به اون ماه از اين سال به اون سال
نمي فهميم پنج شنبه جمعه ها چه جوري ميگذره
يادمه بچه كه بوديم مامانم هر هفته ما رو يه جايي ميبرد يا مهموني خونه مادر بزرگم يا پارك
هر هفته يه پارك مي رفتيم كه برامون تنوع داشته باشه!!! تازه خودش هم تك و تنها بدون وسيله 5 تا بچهي قد و نيم قد رو ميبرد .. كلي بهمون خوش ميگذشت
يادمه وقتي هوا سرد ميشد و ديگه نميشد زياد پارك بريم يه امامزاده اي بود كه تقريبا نزديك بود
مي رفتيم اونجا خيلي باصفا بود ...... تو خونه نمي مونديم
خلاصه الان كه فكر مي كنم با اين كه بچه هاي الان همه چي دارن ولي انگار هيچي ندارن ، ما بچه هاي خيلي شادتري بوديم
ولي ما چي
فكر كنم مليكا جون آخرين باري كه پارك رفتي همون شهريور بوده تازه اونم پاركي كه سر راهمونه ....
قدیما بيشتر وقت ما به بازي كردن ميگذشت
البته مادر ما خانه دار بود و الان وقت بيشتر ما رو كار بيرون پر كرده
من و بابا فقط بلديم تو رو از اين كلاس به او كلاس ببريم كلاس زبان، كلاس نقاشي، كانون قلم چي
كلاس نقاشي ترم پاييزت تموم شده ولي زمستون ثبت نامت نميكنم آخه يه كم سخته و خودت هم خسته ميشي با اين كه خيلي دوست داري بري
كلاس كانون زبان هم دو ترمت تموم شده و سوم بهمن ماه ترم جديدت شروع ميشه خيلي پيشرفتت خوب بوده و به زبان هم خيلي علاقه داري...
كانون قلم چي هم كه ماهي يك بار آزمون داره البته آزمون ماه قبل تب و دل درد داشتي كه نشد بريم ...
كتاب هاي كاري هم كه كانون قلم چي داده حل مي كني و كلا زياد وقت گير نيست
پشتيبانت هم زنگ ميزنه و جوياي درس و مشقت ميشه ............ هرچند بابا با ثبت نامت تو قلم چي زياد موافق نبود ولي به نظر من خوبه همين كه ماهي يك بار آزمون ميدي و حتما بايد كتاب هاي كارت رو انجام بدي خيلي خوبه
پارسال اصلا هيچ نوع كتاب كاري رو انجام نمي دادي و مي گفتي اينها درس و مشق من نيست ولي امسال به هواي پشتيبانت مجبوري حل كني ...........
عزيزم ببخش كه كلي اتفاق افتاده ولي من حوصله نوشتنش رو ندارم ............
موفق باشي گل مامان
این هم یه عکس