مليكامليكا، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره
محمد حسن و امیر حسنمحمد حسن و امیر حسن، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

ملیکا جون (شروع زندگی جدید مامان و بابا)

مدرسه عشق

1390/9/5 14:37
نویسنده : بهار
448 بازدید
اشتراک گذاری

ملیکا جون از این مطلب خیلی خوشم اومد دوست داشتم تو آینده این مطلب رو بخونی

موفق باشی دختر گلم مامان و بابا خیلی دوست دارند

در مجالي كه برايم باقيست
باز همراه شما مدرسه اي مي سازيم
كه در آن همواره اول صبح
به زباني ساده
مهر تدريس كنند
و بگويند خدا
خالق زيبايي
و سراينده ي عشق
آفريننده ماست


مهربانيست كه ما را به نكويي
دانايي
زيبايي
و به خود مي خواند
جنتي دارد نزديك ، زيبا و بزرگ
دوزخي دارد – به گمانم -
كوچك و بعيد
در پي سودايي ست
كه ببخشد ما را
و بفهماندمان
ترس ما بيرون از دايره رحمت اوست


 

در مجالي كه برايم باقيست
باز همراه شما مدرسه اي مي سازيم
كه خرد را با عشق
علم را با احساس
و رياضي را با شعر
دين را با عرفان
همه را با تشويق تدريس كنند
لاي انگشت كسي
قلمي نگذارند
و نخوانند كسي را حيوان
و نگويند كسي را كودن
و معلم هر روز
روح را حاضر و غايب بكند


و به جز از ايمانش
هيچ كس چيزي را حفظ نبايد بكند
مغز ها پر نشود چون انبار
قلب خالي نشود از احساس
درس هايي بدهند
كه به جاي مغز ، دل ها را تسخير كند
از كتاب تاريخ
جنگ را بردارند
در كلاس انشا
هر كسي حرف دلش را بزند

 

كار را در كندو
و طبيعت را در جنگل و دشت
مشق شب اين باشد
كه شبي چندين بار
همه تكرار كنيم :
عدل
آزادي
قانون
شادي
امتحاني بشود
كه بسنجد ما را
تا بفهمند چقدر
عاشق و آگه و آدم شده ايم

در مجالي كه برايم باقيست باز همراه شما مدرسه اي مي سازيم كه در آن آخر وقت به زباني ساده شعر تدريس كنند و بگويند كه تا فردا صبح خالق عشق نگهدار شما



مجتبي كاشاني

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

محمد گیان
7 آذر 90 11:58
سلام خاله بهار خوبی ملیکا جون چطوره خوبه ببوسششششششششش خاله دلم براتون تنگ شده بود مطلبتون هم خیلی قشتنگ بود مرسی از خوندش لذت بردم
محمد گیان
14 دی 90 15:21
سلام