مليكامليكا، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
محمد حسن و امیر حسنمحمد حسن و امیر حسن، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

ملیکا جون (شروع زندگی جدید مامان و بابا)

ملیکای حاضرجواب

1390/8/21 17:46
نویسنده : بهار
625 بازدید
اشتراک گذاری

ملیکا جون چند وقته حسابی حاضر جواب شده البته خودم متوجه شدم

چند هفته پیش مامانم خونمون بود و حرف مکه رفتن افتاد (من و شوهرم و ملیکا اسم نوشتیم برای مکه) و مادرم به من گفت:

کاش اسم من رو هم می نوشتید

بعد گفت حالا که اسمم رو مکه ننوشتید بیا با هم یه سفر زیارتی سوریه یا کربلا یا حداقل یه مشهد با هم بریم .

بعد یه دفعه یادش اومد که پاسپورت نداره و گفت آخرش هم برام پاسپورت نگرفتی؟

ملیکا که توآشپزخونه بود و من اصل فکر نمی کردم حرف های ما رو متوجه میشه

یه دفعه اومد و به مامانم گفت :

مامان اکی (مامان من) تو خیلی رو داری همش به مامان من میگی تو رو این ور و اونور ببره!

من که دیدم مامانم ناراحت شد

ملیکا رو بردم تو اتاقش و حسابی دعواش کردم که چرا این جوری با مامانم صحبت میکنه

اونم که گریه اش گرفته بود

با حالت گریه می گفت

خوب مامانت خیلی رو داره همش میگه منو ببر مکه ! ببر کربلا! تازه میگه برام پاسپورت هم بگیر (به نظرش پاسپورت خیلی کار مهمیه)!!!!

 

دومین اتفاق این بود که جمعه خونه مامانم بودم و با خواهرام داشتیم صحبت می کردیم

ملیکا رفته بود (گلاب به روتون) دستشویی

و از اونجا منو صدا می کرد

منم بلند شدم برم که خواهرم گفت :

مگه هنوز نمیتونه خودشو بشوره!!

منم رفتم دستشویی و بهش گفتم :

ملیکا خاله هات میگن چرا ملیکا تو رو صدا میکنه و خودش خودشو نمیشوره!!

ملیکا یه دفعه با حالت عصبانی گفت:

مامان این خواهرات خیلی تو زندگی ما دخالت میکننا بعدش هم گفت خواهرات خیلی فضولن!

مگه ما تو زندگی اونا دخالت می کنیم!!!!!!!!!

 

خلاصه خدا اتفاق های بعدی رو به خیر بگذرونه!!!!!!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

محمد گیان
22 آبان 90 10:57
سلام خاله بهار خوبی ملیکا جون خوبه
خاله خوش به حالتون انشالله که قسمت همه بشه


سلام عزیزم
ان شا الله قسمت شما هم بشه
محمد گیان خوشگل رو ببوس
مامان رادمان
23 آبان 90 9:14
اينا همه نشون دهنده دل پاك و بي آلايش بچه هاست
ان شاءالله هميشه به سفر و زيارت


ممنون عزیزم