مليكامليكا، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره
محمد حسن و امیر حسنمحمد حسن و امیر حسن، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

ملیکا جون (شروع زندگی جدید مامان و بابا)

روز موعود

1391/3/28 14:40
نویسنده : بهار
717 بازدید
اشتراک گذاری

کم کم داریم به روز موعود نزدیک میشیم تنها ٢ روز مونده واقعا دل توی سینم نیست برای رفتن ....

چهارشنبه ٣١ خرداد روز پرواز به سوی خانه خدا - مدینه - قبرسنان بقیع و....

٣٠ خرداد سالگرد عقدمونه و اول تیر تولد خودمه از خدای بزرگ به خاطر این هدیه واقعا ممنونم (خدایا شکرت)

٣٠ خرداد سالگرد عقد

٣١ خرداد پرواز به سوی خانه خدا

١ اول تیر تولد خودم

من نویسنده خوبی نیستم و نمی تونم درست حالات روحی خودم رو بنویسم ولی امیدوارم این سفر معنوی قسمت همه اون هایی که آرزوی رفتن دارن بشه (الهی آمین)

خیلی دلتنگم دلتنگ رفتن و رسیدن .........

لباس احرام رو خریدیم و یه لباس هم دادم برای ملیکا بدوزن که هنوز آماده نیست

تقریبا نماز خوندن رو هم بهش یاد دادم .......

خونه تکونی هم کردم و همه جا رو تمیز کردم برای وقتی که بر می گردیم همه جا تمیز باشه

ای کاش خونه دلم رو هم می تونستم همین جور تمیز کنم و همه سیاهی هایی رو که توی قلبم نشسته پاک کنم (مثل وایتکس که همه سیاهی ها رو پاک میکنه)

ملیکا هم از روز جمعه خونه مامانم بوده و دو شب و سه روزه که از هم دوریم دیشت هم اصلا خوب نخوابیدم و همش صداش تو گوشم بود.

صبح که زنگ زدم خونه مادرم

خواهرم گفت که دیشب همش بیدار شده و گفته مامانم رو می خوام (دل به دل راه داره)

از همه دوستانم همین جا خداحافظی می کنم و قول می دم اونجا به یاد همه دوستان گلم باشم.

خدا نگهدار

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان هانیه سادات
28 خرداد 91 21:00
سلام.
التماس دعای مخصوص. حتما منو و هانیه ساداتو یاد کن. دعا کن قسمت ماهم بشه.انشاالله.امیدوارم به سلامتی برگردید.


چشم عزیزم حتما به یادتون هستم شما هم دعا کن ما معرفت این سفر رو پیدا کنیم
مامان رادمان
30 خرداد 91 11:42
خوشا به سعادتون بهارجان
ما رو هم اونجا ياد كنيد به مليكاجون هم بگين براي رادمان دعا كنه
ان شاءالله سفر به سلامت


چشم عزیزم شما هم دعا کن ما معرفت این سفر رو پیدا کنیم
مامان نسترن
6 تیر 91 9:50
واااااای چقدر حتی فکر مدینه هم آرووم می کنه. اینشالاه به سلامتی. التماس دعا