مليكامليكا، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
محمد حسن و امیر حسنمحمد حسن و امیر حسن، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

ملیکا جون (شروع زندگی جدید مامان و بابا)

ملیکای صبور (تودار)

1390/7/3 17:43
نویسنده : بهار
988 بازدید
اشتراک گذاری

هفته پیش (2/2/90) به همراه دوستان و همکارانمون رفته بودیم روستای آجین دوجین که از توابع شهر ساوجبلاغه

خانه مادر خانم همکارمان که دستش درد نکنه کلی بهشون زحمت دادیم که یه دختر تقریبا هم سن و سال دختر من داره که با هم دوست هستند ولی از بدشانسی دخترش مریض بود و تب شدیدی داشت ولی چون با ما قرار گذاشته بود دیگه به ما نگفته بود

دخترشون (نیکتا) خیلی ضعیفه و منم خیلی دلم به حالش میسوخت و خیلی بغلش کردم و خلاصه خیلی احوالش رو می پرسیدم و وقتی بیدار می شد میگفتم: نیکتا جون حالت خوبه

و ملیکا هم تنهایی بازی می کرد و من اصلا فکر نمی کردم شاید حسودی کنه!

امروز صبح (18/2/90) صبح که می خواستم ملیکا رو از خواب بیدار کنم داشتم قربون صدقش می رفتم که بیدار بشه

و می گفتم کی عشق مامانشه

که ملیکا یک دفعه سرش رو از زیر پتو دراورد و گفت:

من که عشق تو نیستم

منم گفتم:

چرا دختر گلم تو عشق منی

ملیکام گفت:

نه تو اصلا به من خوبیت نمی کنی

منم گفتم چرا عزیزم

اونم گفت: برای اینکه وقتی آجین دو جین بودیم تو فقط حال نیکتا رو میپرسیدی و اصلا حال منو نمی پرسیدی و فقط به اونخوبیت می کردی

منم گفتم ملیکا جون اون مریض بود تو که مریض نبودی!

ملیکا م گفت: باشه من دخترت که هستم

منم گفتم: حالا چرا تا امروز بهم نگفته بودی

اونم گفت تا امروز داشتم بهش فکر می کردم

تا الان همش دارم فکر می کنم چقدر این بچه توداره و اونجا هیچی نگفت و اصلا به روی خودش نیاورده!

اینم چند تا عکس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

محمد گیان
19 اردیبهشت 90 16:00
سلام ملیکا جون خوبی سلام خاله بهار شما چطوری خوبی به به چه جای با صفای چه عکسهای قشنگی خدا این خوشگل خانم را برات نگه داره
مامان ماهان
23 اردیبهشت 90 0:22
به به چه جای قشنگی عکساتم خیلی خوشگل شده بوسسسسسسسسس برای ملیکا جون صبور
مامان ماهان
31 اردیبهشت 90 10:04
سلام گلم خوبییییییییییییییییی