مليكامليكا، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
محمد حسن و امیر حسنمحمد حسن و امیر حسن، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

ملیکا جون (شروع زندگی جدید مامان و بابا)

ملیکا و آینده

1390/12/8 16:46
نویسنده : بهار
501 بازدید
اشتراک گذاری

بچه ها با زمان بچگی ما خیلی فرق کردن ولی هر چقدر هم فرق کرده باشن بازم بچه هستن (از جنس بچه)

دیروز بعد از ظهر موقعی که ملیکا داشت مشق می نوشت:

گفت:

مامان معلممون داشت در مورد آینده ما صحبت می کرد و این که ما بزرگ شدیم چه جور مامانایی میشیم

منم گفتم خوب عزیزم به شما چی گفت:

خیلی ناراحت جواب داد : به من گفت تو بزرگ بشی خیلی مامان خوبی میشی.

ولی از ناراحتیش فهمیدم که چیز دیگه ای گفته:

بالاخره راستش رو گفت - و با بغض -

گفتش خانممون میگه تو بزرگ بشی مامانی میشی که فقط به قر و فرت میرسی و یه مامانی که اصلا به بچه هاش خوب نمیرسه و شلخته پلخته

و بعدش گفت: مامان همه دوستام خندیدن  و من خیلی ضایع شدم

خیلی از این حرف معلمش ناراحت شدم

منم به ملیکا گفتم :

عزیزم معلم تو نمی تونه بگه تو - تو آینده چه جور مامانی میشی و مثال های زیادی براش زدم از اینکه خیلی از مخترعین موقعی که بچه بودن یا از مدرسه اخراج شده بودن یا به خنگ بودن متهم شده بودن

بهش گفتم ملیکا جون تو تازه اول راهی و بهش یاد دادم که حرف دیگران اینقدر روش تاثیر نذاره و اینو بدونه که این دنیا پره از این حرف ها و خودش رو قوی کنه و اگه رفتاری داشته که باعث شده معلمش در موردش این فکر رو بکنه اون رفتارش رو تغییر بده و در آخر بهش گفتم 3 ماهه دیگه باید با این معلم خداحافظی کنی و بری یه کلاس بالاتر و یه معلم دیگه و این موضوع برات یه خاطره میشه  (نمی دونم خاطره خوب یا بد)

البته یک بار دیگه هم خانمشون پیشگویی کرده بود البته اون دقعه ملیکا نبود و من با یکی از مامان های دیگه اونجا بودیم و پیشگویی اش این بود که صد درصد می گفت : من مطمئنم دختره شما بزرگ بشه دوست پسر بگیره و همچین این دوست پسر رو غلیظ تلفظ می کرد که انگار دوست پسر یه غوله (توضیحی برای این حرفش ندارم میذارم خودتون قضاوت کنید) و اون مامانی که کنار دست من ایستاده بود گفت: خانم .... دختر من چطور بزرگ بشه دوست پسر میگیره

خانم ... جواب داد نه اصلا دختر شما این جوری نیست. اونم یه نفس راحت کشید (توضیحی برای این مطلب هم نمی دم قضاوتش رو میذارم به عهده خودتون)

 

اینجا بود که فهمیدم اگه بچه ها با زمان ما فرق کردن معلم ها هم خیلی فرق کردن

من یادم نمی یاد دز زمان شاگردی ما معلمی بود که بتونه تو کلاس اول  بگه شاگردش چه آینده ای داره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

بهار(مامانی شهراد)
9 اسفند 90 12:36
از دست این بچه ها و سوالاتشونآدم میمونه چی جواب بده.1000 تا بوس خوشگل واسه ملیکای نازم...
مامان رادمان
13 اسفند 90 8:45
واي واقعاً نمي دونم چي بگم ؟؟؟؟؟؟؟؟ چه معلمي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعاً خيلي متاسف شدم عزيزم خوب كردي براي دختر گلم توضيح دادي بايد با معلم هم صحبت كني تا ديگه تكرار نشه
محمد گیان
13 اسفند 90 13:47
سلامممممممممممممم خوبین حالتون چطوره ملیکا جون ناراحت نباش زیاد به حرفها گوش نکن مطمئن باش با این مامان گلی که شما دارین خیلی خوب شما را تربیت و تحویل جامعه میده انشالله
بهار(مامانی شهراد)
16 اسفند 90 17:11
آآآآآآآآآآآآآآآپم
محمد گیان
23 اسفند 90 11:40
سلامممممممممممممممممممم خوبین ممنون که به ما سر میزنیین پیشاپیش فرا رسیدن عیدو رو بهتون تبریک میگم انشالله که سال خوبیرو پیش رو داشته باشین
مامانی درسا
6 فروردین 91 1:09
عزیزم تولدت مبارک همیشه شاد باشی


مامان هانیه سادات
15 فروردین 91 15:32
سلام. ممنون که به ما سر زدین.سال نوتون مبارک.
مامان هانیه سادات
20 فروردین 91 12:52
سلام.اجازه میدی لینکت کنم؟


سلام
خیلی خوشحال هم میشم
منم لینکت کردم