ملیکا و انگشت شصتش (قسمت دوم)
تو پست های قبلیم نوشته بودم که ملیکا نمی تونه شصت خوردنش رو ترک کنه
چند روز پیش از راه کاشان به تهران می اومدیم که ملیکا در حال انگشت خوردن بود
زن عموی ملیکا رو به من کرد و گفت که یه برنامه تو تلویزیون نشون داده که کسانی که انگشت شصت می خوردن مشکل فک و صحبت کردن پیدا می کنن
و یه دختر 12 ساله رو نشون داده که داشتن عمل فک رو روش انجام می دادن
ملیکا همون لحظه ترسید و انگشتش رو از دهنش درآورد و درباره اون دختر پرسید
و از اون موقع تا حالا ملیکا دیگه انگشت نخورده فقط وقتی خوابه ناخودآگاه میخوره
ولی خوب بهش قول دادم اگه این کارشو ترک کنه براش از این عروسک ها که به قول خودش جیش و پی پی میکنن بخرم
ملیکا جون نمی دونی چقدر خوشحالم که شصت خوردنت رو ترک کردی
ولی خوب موقع خواب برای این که خوابت ببره باید پنج شش تا کتاب بخونم تا بخوابی
البته تو این چند روز هم همش جاریم رو دعا می کنم ان شا الله هر چی از خدا می خواد خدا بهش بده
قربونت برم ملیکا جون